سفارش تبلیغ
صبا ویژن

القاب امام گوشه هایی از فضائل ،مناقب وصفات والای ایشان را به خوبی تصویر می کنند

الامین - التقی - الناصح - المتوکل -المرتضی - الفقیه - الطیب - العسکری - الوضح - الرشید - الشهید - الوفی - الخالص - العالم - نقی - فتاح - هادی - نجیب - مؤتمن







تاریخ : یکشنبه 89/8/30 | 9:3 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()

Cheesy ولادت دهمین امیر قافله امامت و ولایت ? علی النقی ? امام هادی ع مبارک




سالروز ولادت پیشوای دهم شیعیان
حضرت علی النقی الهادی (ع)،
منبع فیاض نور حق بر مسلمانان مبارک باد.






تاریخ : یکشنبه 89/8/30 | 8:40 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()
ای آفتاب عالمیان هادیا (ع) سلام
ای نور چشم هاشمیان هادیا (ع) سلام

ای چارمین علی (ع) خدا یا علی (ع) مدد
ای مقتدای فاطمیان هادیا (ع) سلام

از بس که دُر به وقت سخن ریزد از لبت
هستی خدای نطق و بیان هادیا (ع) سلام

هر سائلی ز کوی خشنود می شود
ای سفره داری تو عیان هادیا (ع) سلام

رخساری از خداست جمال خدایی ات
سلطانی است ای گل زهرا (س) گدایی ات







تاریخ : یکشنبه 89/8/30 | 8:29 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()


سلام بر درخشندگی کوکب نورانی ات

که خورشید را شرمگین تابش کرد

و چشمه های آفرینش را لبریز جوشش.

در این روز خجسته که دلها همه لبریز شوق میلادتوست

دست مهربان و غریب نوازت را بر صفحه دل هامان بکش.





تاریخ : یکشنبه 89/8/30 | 8:20 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()

نام : علی

لقب : هادی نقی

کنیه : ابوالحسن

نام پدر :محمد

نام مادر: سمانه مغربیه

تاریخ ولادت : 15 ذی الحجه یال 212 هجری

محل ولادت : مدینه طیبه

مدت امامت : 33 سال

مدت عمر :42 سال

تاریخ شهادت : 3 ماه رجب سال 254 هجری

علت شهادت: طعام زهر آلود

نام قاتل : متوکل عباسی

محل دفن : سامراء

تعداد فرزندان : 4 پسر و1 دختر

میلاد فرخنده :

سحرگاه روز 15 ذی الحجه هنگامی که خورشید اشعه تابناک خود را بر روی زمین می گسترد مولود مسعود خاندان رسالت حضرت امام علی النقی (ع) دیده بر جهان بازگشود نوزادی که باعث سربلندی وافتخار اسلام گردید وعمر خود را در راه اعتلای تعالیم ارزنده اسلام مصروف داشت ودر پیشبرد هدفهای الهی از هیچ نو کوشش وفعالیت ومجاهده مضایقه ننمود .

او در تیره ترین دوران اختلافات خلفای عباسی همانند پدر بزرگوارش به توسعه وگسترش آئین اسلام پرداخت واصالت تعالیم اسلامی را از گزند حوادث وآفات محفوظ داشت .

او از همان دوران نوجوانی از آن هنگامی که در مکتب پدر بزرگوارش درس علم ومعرفت می اموخت به راهنمائی وارشاد مردم می پرداخت ودر مکتب عالی دانش وفضیلت خود ، گروههائی از علاقه مندان وارادت ورزان خاندان نبوت را می پروراند .

او در عصر خود در دانش وفضیلت وشرف انسانی ، مجاهدتهای اسلامی نظیر وهمتا نداشت وعلاقمندان همچون پروانه گرد شمع وجودش می گشتند واز خرمن علم ودانش وفضیلت او بهره ها می بردند .

سال ولادت :

دهمین ثمره باغ ولایت ودوازدهمین نهال خعصمت وطهارت ونخستین فرزند برومند پیشوای نهم در سال 212 هجری در یکی از محلات مدینه شهر نورانی پیامبر بزرگوار اسلام در محلی که موسوم به « صریا» بود دیده بر جهان گشود وبه زیباترین نامی مه در خاندان رسالت سابقه دیرین وخوش خاطره ای داشت موسوم گردید ؛ پدر ارجمندش برای وی نام « علی » را برگزید .

او که همانند جد بزرگوارش مأ موریت دفاع از اسلام واحیای حقوق مسلمانان را از جانب پروردگار عالم بعهده داشت همان کنیه ی جدش را بر خویشتن انتخاب کرد وبه ابوالحسن موسوم گردید .

لقب ابن رضا درخشان ترین عنوان وشهرت او ودیگر پیشوایان معصوم بعدی بود که آنروزها همچون ستاره درخشان در میان دهها القاب دیگر بر تارک وی می درخشید . از دیگر القاب آن حضرت می توان هادی ، ناصح ، عالم ، فقیه ، امین ، عسگری ، دلیل ، فاتح ، نقی و مرتضی را نام برد چنانچه امروز بیشتر دوستداران وشیعیان او را با لقب مشهور « هادی » میشناسند .

آن حضرت تحت تربیتهای الهی ومعنوی پدر ، هفت سال واندی زندگی کرد وبعد از وفات پدر درخشان ترین وشامخ ترین چهره ی اسلام بود که مشکلات فقهی وعلمی جهان اسلام را با دانش وبینش خود حل وفصل می نمود .

مادر :

مادر عزیز ومهربانش ، بانوی با فضیلت وتقوی ودانشمدندی یود در نهایت فداکاری ودلسوزی که یکی از بانوان صالح ودرستکار شایسته ی روزگار خود محسوب می گشت بحدی که خود امام 0ع) درباره ی او چنین میفرماید :

« مادرم عارف وآشنا به مقام امامت وولایت بود . او با عنایت ولطف پروردگار اهل رحمت وبهشت است . هرگز فریب شیطان ومکر و کید تجاوزکار وستکگر را بخود ندید واز نظر رتبه ومقام کمتر از مادر انبیاء ومردان شایسته ی الهی نبود ...» .

نام گرامی وی « سمانه » معروف به سیده وصاحب کنیه « ام الفضل مقربیه » از شاهزادگان رومی بود که به اسارت لشکر مسلمانان در آمده بود وبه عنوان « ام ولد » آزاد گردید وافتخارهمسری امام را پیدا نمود  او یکی از آشنایان حقیقی به مقام ولایت کبری واز مدافعین سرسخت زعامت وخلافت الهی بود .

تعیین امامت آن حضرت :

پیشوای نهم جز علی وموسی فرزند دیگری نداشت واز آنجا که میان علی وموسی در دانش وتقوی وپرهیزکاری وفضایل معنوی از وجود تا عدم واز زمین تا آسمان فاصله وجود داشت برای هیچ انسانی این شبهه پدید نمی آمد که او پیشوائی رقیب امام هادی (ع) گردد بخصوص که بارها حضرت هادی از طرف پدر عالیقدرش امام جواد (ع9 تصریحاً به امامت تعیین گردیده بود .

در مرگ پدر :

هشت سال از عمر شریفش نگذشته بود که غبار یتیمی بر چهره اش نشست در سال 220 هجری در آخر ماه ذیقعده پدر بزرگوار وجوان خود را از دست داد ؛ پدری که نمونه بارز علم وتقوی وفضیلت وشجاعت مظهر مبارزه با ظلم وستم وپناه درماندگان وبیچارگان بود .

مدت عمر وزندگی اش از نظر زمان بسیار محدود بود چون فقط 25  سال در این جهان زندگی کرد که هفت سال وچند ماه دوران پدر ئهفده سال بعدی از وی دوران امامت وپیشوایی او بود که دخترش ام فضل را به عقد ازدواج او درآورد سپس دوران حکومت معتصم






تاریخ : یکشنبه 89/8/30 | 8:1 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()

تک درخت باغ سبز زندگی


در خزان زندگی خشکیده بود


آن دل عاشق که پر بود ازغزل


همچو ابری در بهار باریده بود


دل به امید وصالش روز و شب


مثل بلبلهای عاشق خواند و خواند


لیکن آن سیمین بر سنگینه دل


سر کشید جام جفا، رفت و نماند






تاریخ : پنج شنبه 89/8/27 | 9:2 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()

اشــک عــاشق


قطره؛ دلش دریا می خواست

خیلی وقت بود که به خدا خواسته اش رو گفته بود

هر بار خدا می گفت : از قطره تا دریا راهیست طولانی، راهی از رنج و عشق و صبوری، هر قطره را لیاقت دریا نیست!
                           
قطره عبور کرد و گذشت قطره پشت سر گذاشت قطره ایستاد و منجمد شد
                                   
قطره روان شد و راه افتاد قطره از دست داد و به آسمان رفت
                                                 
و قطره؛ هر بار چیری از رنج و عشق و صبوری آموخت

تا روزی که خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دریا شدن!

خدا قطره را به دریا رساند قطره طعم دریا را چشیدطعم دریا شدن را
اما؛ روزی دیگر قطره به خدا گفت: از دریا بزرگ تر هم هست؟

خدا گفت : هست!

قطره گفت : پس من آن را می خواهم بزرگ ترین را، و بی نهایت را!

پس خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اینجا بی نهایت است!

و آدم عاشق بود، دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را درون آن بریزد

اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت

آدم همه ی عشقش را درون یک قطره ریخت

قطره از قلب عاشق عبور کرد!

و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید. خدا گفت :

حالا تو بی نهایتی، زیرا که عکس من در اشــک عــاشق است!






تاریخ : پنج شنبه 89/8/27 | 9:1 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()

 

عمر من غارت شد و غارتگر از من دور شد
من صبوری کردم و تاراجگر مغرور شد

 

 

عمر من همراه با تکرار روز و شب گذشت
شمع فانوس جوانی دمبهدم کم نور شد

 

 

خویشتن را بشکنی ایثار اگر از حد گذشت
پاکازی هرچه کردم دشمنی منظور شد

 

راه را از چاه در هر لحظهای باید شناخت

یک قدم غافل شدم، یک عمر راهم دور شد





تاریخ : پنج شنبه 89/8/27 | 8:59 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()

ای دلم زهر جدایی را بخور

چوب عمری بی وفایی را بخور

ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت

 خنده ایی برا خاطراتت کرد و رفت

   من که گفتم این بهار افسردنی است

من که گفتم این پرستو رفتنی است

   آه عجب کاری بدستم داد دل

هم شکست و هم شکستم داد دل   . . .






تاریخ : پنج شنبه 89/8/27 | 8:56 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()

 

عید قربان | ...

حبّذا عیدى که سرخ از خون قربانى او  گونه اسلام و روى ملت پیغمبر است

حبّذا روزى که ابراهیم را در کوى دوست   ذبح اسماعیل از یک گوسفند آسان‎تر است

 

 






تاریخ : چهارشنبه 89/8/26 | 12:16 صبح | نویسنده : م- غ | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.