زیر بار غم شهرم جگرم میسوزد
به خدا بال و پرم بال و پرم میسوزد
مثل مرغی شدهام در قفسی از آتش
هر چه قدر این ور و آن ور بپرم میسوزد......
تسلیت عرض میکنم به مردم اهر، ورزقان و هریس به ویژه به خانواده های داغدیده
از خدای منان برای کشته شدگان رحمت الهی و برای مجروحان شفای عاجل مسئلت داریم ...
اینا به خاطر پوشیدن لباس استین کوتاه تنبیه نمی شن
اینا همون حیوان هایی هستن که چند نفری دخترای مدرسه ای رو تو راه مدرسه و در جاهای خلوت به زور سوار ماشین می کنن و می برن و بعدش به طرز وحشیانه ای به اونا تجاوز می کنن و از اونا با موبایل فیلم می گیرن و تهدیدشون می کنن که اگه کسی بفهمه فیلمشون رو پخش می کنن
نمونه ی این سوء استفاده ها واقعا زیاد بوده و هست
اینا همونایی هستند که وقتی دختر نوجوان بیچاره داره بهشون التماس می کنه و می خواد که ولش کنن و بهش کاری نداشته باشن به اشکهای اون دختر توجه نمی کنن و بکارتشو ازش می گیرن
پس حقشونه این کمترین کاریه که می شه کرد شما این طور فکر نمی کنید؟
خودتون رو بزارید جای اون دخترای بیچاره
حتی به خانواده ها هم رحم نمی کنن
توی پارک ها مزاحم می شن
کوچه ها رو می بندن
مگه این حیون به ناموس بقیه رحم می کنه که ما بهش رحم کنیم؟
این حیون ها حتی بعد تجاوز به نوامیس مردم از اونا اخاذی هم می کنن
اگه حالا می تونی اربده بکش
چاقو کشی کن
شیشه های مغازه ها رو بیار پایین
اخاذی کن
من پلیس نیستم ولی اگه جای پلیس بودم همین کارو می کردم
البته خشن تر
ترو به ایرانی بودن قسم داغ کن تا دیگران هم ببینن
بایرام اؤلوب پنجره نی آچگینن بزه نیبدیر گور نئجه کندیمیز کپنک تک گوللر اوسته اوچگینن بزه نیبدیر گور نئجه کندیمیز ***** ***** ***** چن دومانلی دیر اوجا داغلاری گول چیچک له دولوب باغلاری اوتوب قیشی گلیب گوللو باهاری گزمه لی دیر ایندی منجه کندیمیز ***** ***** ***** یاغیش یاغیب گوللر اوستو شئهلی دیر قوخولو باغلاری ایچیب کئفلی دیر قوجا کم کی اوجا باشی مئهلی دیر اوجادیر کم کی تک اوجا کندیمیز ***** ***** ***** باشلانیب کندیمیزده گل گئتمه لر ارئیب قار، کوچه لرده لئهمه لر اولدوز درگینن بیاض گئجه لر آی لی اولدوزلودور گئجه کندیمیز ***** ***** ***** گنجه یایلیغی قیزین باشیندا سورمه گوزونده وسمه قاشیندا من ( حیدر ) ی قیرخ بئش یاشیندا گئتیریب شوقه گؤر نئجه کندیمیز کندیمیز
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم ...خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم...گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا....گل و سنگ
همه دل داده به آواز شب آهنگ
یادم آید تو به من گفتی:از این عشق حذر کن
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب آیینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا که دلت با دگران است
تا فراموش کنی...چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم:حذر از عشق؟
ندانم!
سفر از پیش تو؟هرگز نتوانم!
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی...من نه رمیدم..نه گسستم
باز گفتم:که تو صیای و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم...همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم...نتوانم
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله ای زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نه گسستم....نه رمیدم
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نکنی دیگر از آ کوچه گذر هم
بی تو اما با چه حالی من از آن کوچه گذشتم.......
خانم مود گورمن برنده عنوان (زن شایسته) ماساچوست آمریکا راز دردناکی را فاش میکند. خانم “مودگورمن” که در سن 13 سالگی مورد تجاوز قرار گرفت، بدلیل شرمسار بودن از اینکه دیگران چه فکری در مورد او خواهند کرد این راز را در سینه خود نگه داشت. این زن شایسته دو ماه بعد از مراسم تاج گذاری اش در سن 21سالگی در مصاحبه با یک روزنامه نگار درباره بدترین روز زندیگش میگوید:در یک شب تابستان وقتی با دوستم برای بازی کردن به پارک رفتیم با سه مرد که مست بودند مواجه شدیم و در حالی که فرار بی فایده بود، مورد حمله وحشیانه و تجاوز آنها قرار گرفتم. وی ادامه داد: در حالی که در نزاع با آنها(مردان شیطان صفت) فریاد می زدم، در سر آرزو می کردم که ای کاش بمیرم. بعد از رهایی از چنگال متجاوزان درحال دویدن به سمت خانه اشک میریختم. خانم “گورمن” بر اثر شوک این اتفاق شوم تصمیم می گیرد در مورد آن شب با کسی صحبت نکند و بارها دست به خود کشی ناموفق زد. او که سه سال از بهترین سالهای نوجوانی اش را با این افکار که مردم چه فکری در مورد او خواهند کرد و یا چه اتفاقی برای زندگی آینده اش خواهد افتاد سپری کرد، در نهایت تصمیم میگیرد این راز را با مادرش در میان بگذارد سپس با کمک مادرش با وکیلی صحبت میکند و گزارشی برای این حمله وتجاوز بی رحمانه تنظیم کرد، اما هیچوقت متجاوزان این دختر بیگناه دستگیر نشدند. او درپایان صحبت هایش افزود: من مغلوب نشدم، من یک نجات یافته هستم. “گورمن” باز مانده از یک تجاوز بی رحمانه افتخار میکند که حالا بعداز 8 سال با استفاده از قدرتش که به تازگی پس از تاجگذاری به عنوان زن شایسته به او رسیده است میتواند به همه قربانی های آزار اذیت جنسی وتجاوز در کشورش کمک کند. “گورمن” احتمالا پیام زندگی اش را نه تنها در ماساچوست بلکه به همه ملیت هایی که در رقابت برای انتخاب زن شایسته شرکت میکنند خواهند رساند.تجاوز به زن شایسته آمریکا
به عزیزی گفتم:
صبح به خیر...
در پاسخم گفت: عاقبتت بخیر
به وجد آمدم از پاسخش...
چه دعایی...!
من برای او خیری خواستم به کوتاهی یک صبح
و او خیری برای من خواست
به بلندای یک سرنوشت...
" عاقبتتون بخیر "
روزی زنی با شوهرش غذا میخورد. فقیری درب خانه را زد. زن بلند شد و دید که فقیر است. غذایی برداشت تا به او بدهد. زن با چشمانی پر از اشک برگشت. هیچ گاه زمانه را دست کم نگیریم
شوهرش گفت: کیست ،؟
زن جواب داد،: فقیر است برایش غذا میبرم
شوهرش مانع شد تا اینکه جر و بحثشان بالا گرفت و کارشان به طلاق کشید.
سالیان سال گذشت و زن شوهر دیگری گرفت. روزی با شوهر دومش غذا میخورد
که فقیری در خانه را زد مرد در را باز کرد. دید که فقیری است که نیاز به غذا دارد. به خانه برگشت و گفت. : ای زن غذایی برای فقیر ببر.
زن فورا بلند شد و غذا را برد
اما
شوهرش گفت چه شده ای زن.
زن گفت.: این فقیر که در خانه آمده شوهر قبلی من است.
مرد زنش را در آغوش گرفت و سپس رو به او کرد و گفت.: من هم همان فقیری هستم که آن روز به در خانه شوهرت آمدم.
در ایران باستان بجای کلمات خانم و اقا که ریشه مغولی دارند اجداد خوش سلیقه ما به زن مهربانو میگفتند یعنی کسی که مهر خلق میکند
و به مرد مهربان میگفتند به معنای نگهبان مهر .....
همدیگر رو با این کلمات پرمعنا صدا بزنیم ...
"مهربانو " همسر ، مادر، دختر، خواهر، دوست،
"مهربان" همسر، پدر، پسر، برادر، دوست....
حال تو چه مهربانویی یا مهربان ، این رسالت زیبای مهرورزی را در کلمات جاری کن تا ریشه عشق سیراب شود .....