باور کن...هـوس کــرده ام کـه تــو باشـی
و مــن باشـم و هـیچ کـس نبـاشد . . .
آنـگاه داغتــرین آغوشـها را از تنـت بیرون میکشیدم. .
.بـه تلافــی تــمام روزهایــی کــه مـیخواستمت و نبودی...
تاریخ : چهارشنبه 92/3/8 | 9:43 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()