دوستت دارم، اما حاضر نیستم با تو ازدواج کنم!
بعضی از ما در حضور عشق خود بسیار عجیب و غریب، ساکت و افسرده میشویم. زیاد آه میکشیم، به دور دستها خیره میشویم. اخم میکنیم هرگاه میگوید دوستمان دارد اما حرفی از آینده نمیزند غمگین و متفکر میشویم. انگار حرف بدی به ما زده است. وقتی میپرسد مشکل چیست، آه عمیقتری میکشیم و میگوییم «آه، هیچی … باور کن!» و طوری نگاه میکنیم که مطمئن شود کار اشتباهی انجام داده است (مسلما خودش نمیداند چه خطایی بوده است).
من و مهدی سه سال است که با هم آشنا شده ایم. مهدی کارگردان تئاتر است و من طراح صحنه. به همین خاطر خواسته و ناخواسته با هم همکاریم و به خاطر همین همکاری، هر روز همدیگر را می بینیم. طی این سه سال، مهدی بارها و بارها به من ابراز محبت کرد و برایم هدیه های گرانی خرید و حتی من را به خانواده اش معرفی کرد، اما هر بار به محض آنکه شرایطی پیش می آید تا رابطه ما وارد مراحل جدی تر شود، مهدی یک مرتبه پا پس می کشد و از من فاصله می گیرد؛ حتی هفته پیش وقتی خانواده من به مهدی هشدار دادند که هر چه زودتر فکری به حال این رابطه کند، مهدی رودرروی من ایستاد و گفت: «خانم کاظمی، اگرچه من به شما علاقه دارم و برایم عزیز هستی، اما این با ازدواج خیلی فرق دارد. این را درک کنید.» و من از آن روز تا به حال، هر چه فکر می کنم نمی فهمم چرا و چطور یک مرد می تواند این همه کسی را دوست داشته باشد، اما حاضر به ازدواج با او نباشد!
چند وقتی است که با مردی آشنا هستید که دوستتان دارد، چه این را ابراز بکند چه نه. دوستی با شما را دوست دارد و از با شما بودن لذت می برد. اما با همه این حرفها هنوز خود را به طور کامل به شما متعهد نکرده است. هنوز برنامه آخر هفته هایش را با شما نمی گذارد و به دوستانش هم معرفیتان نکرده است. با اینکه خیلی وقت است که همدیگر را می شناسید و با هم در یک ارتباط سالم بوده اید، هنوز از شما نخواسته است با او ازدواج کنید.
اگر اینطور است، او هم مثل میلیون ها مرد دیگر است که خودشان و زنی که خیلی دوست دارند و می توانند زندگی با او بسازند که هر دو شاد و راضی باشند را گول می زنند. احتمالاً این آقا از متعهد شدن می ترسد. اما آیا شما می توانید کاری کنید که همه آن شادی و خوشبختی از آنِ هر دوی شما شود؟ پاسخ مثبت است و راه حل های آن بسیار ساده هستند. اصلاحاتی خیلی کوچک و ساده که هیچ هزینه ای برایتان در بر نخواهد داشت و در آخر آن تعهدی را که همیشه از او می خواستید را برایتان به ارمغان خواهد آورد.
تحقیقات نشان میدهد که در زوج هایی که صمیمیت بیشتری در روابط آن ها وجود دارد تعهد قوی تری بین آن ها شکل می گیرد.
پروفسود لاری یانگ متخصص روانپزشکی از دانشگاه اموری آتلانتا می گوید “وقتی که با یک فرد برای اولین باراحساس صمیمت می کنید مقدار زیادی دوپامین و اکسی توسین ترشح می شود که بین شبکه ی عصبی ایی که نشانه های مربوط به صورت، صدا را پردازش می کند و سیستم پاداش مغز ارتباط ایجاد می کند. با گذشت زمان، وقتی که زوج ها احساس نزدیکی کمتری می کنند این ارتبط از بین می رود.
فعالیت هایی که محرک ترشح اکسی توسین است مانند نگاه کردن واقعی به چشمان طرف مقابل، گرفتن دست های یکدیگر، بوسیدن و رابطه جنسی به بازیابی این ارتباط کمک می کند”. بر طبق گفته پروفسور یانگ، این یک راه برای جلوگیری از زوال ارتباط و جدایی زوج ها است.
به همین دلیل است که ما بیشتر مواقع همدیگر را بغل و لمس می کنیم. زیرا این مکانیسم سطح اکسی توسین را بالا نگه می دارد.
در زیر بهچند نکته برای متعهد کردن مردان اشاره می کنیم:
چند نکته برای متعهد کردن مردان
1? با گوش دادن بدون نصیحت کردن و انتقاد کردن اجازه دهید به شما اعتماد کند.
او باید بفهمد که می تواند همه چیز را با شما درمیان بگذارد. و هرچه بیشتر به شما بگوید، تعهدش به شما بیشتر خواهد شد و بعنوان مثال، فرض کنید به شما می گوید که خیلی احساس بدی دارد که نتوانسته در دانشگاه مدرک بگیرد. شما باید فقط گوش دهید و بعد به او بفهمانید که به همان اندازه ای که اگر از دانشگاه تهران دکترا می گرفت دوستش دارید. اگر به شما گفت که نگران از دست دادن شغلش است، فقط گوش دهید و به او بفهمانید که حتی اگر کارش را هم از دست دهد باز همین قدر دوستش دارید. وقتی برای نصیحت کردن بعدها پیش خواهد آمد، وقتی که خودش دنبال نصیحت و راهنمایی باشد. اما در آن لحظه مطمئناً به تنها چیزی که نیاز ندارد این است که کسی نصیحتش کند. او فقط به شما نیاز دارد.
2? با نشان دادن اینکه او را فقط به خاطر خودش دوست دارید باعث شوید که مردتان احساس خاص بودن کند.
در ابتدای رابطه سعی نکنید اصول الدین از او بپرسید. از سوالاتی مثل، “چقدر درآمد داری؟”، “آیا دانشگاه رفته ای؟”، “کی و کجا ازدواج کردی؟”، “چرا جدا شدی؟”، “کار پدر و مادرت چیست؟” و … خودداری کنید. این سوالات نشان می دهد که شما قصد ارزیابی او را دارید تا ببینید فرد مناسبی برای ازدواج هست یا نه. یادتان باشد، حتی اگر بعداً بفهمید که یک میلیاردر است، لازم است که حس کند او را به خاطر خودش می خواهید.
درعوض از او درمورد احساسش نسبت به مسائل مختلف و علایقش سوال کنید. اگر به شما گفت که اخیراً یک پاداش خیلی عالی دریافت کرده، از او نپرسید آن پاداش چقدر بوده است. درمورد هیجان انگیز بودن آن تجربه با او حرف بزنید. باید از آن تجربه در کنار او لذت ببرید. بعد از مدتی همه چیز را به شما خواهد گفت مگر اینکه خیلی آدم مرموزی باشد که این خود یک علامت بسیار منفی است. باید طوری رفتار کنید که بفهمد که برای او فارغ از هر طبقه ای که در آن باشد ارزش قائل هستید.
3? سعی کنید طبیعی رفتار کنید. خودتان باشید و علایقتان را پنهان نکنید.
اگر طرفتان می گوید به موسیقی رپ علاقه دارد و اسم خواننده هایی را که هیچوقت نشنیده بودید به زبان آورد، به هیچ وجه تظاهر نکنید که آنها را می شناسید و دوستشان دارید. خیلی راحت بگویید که هیچ چیز از آن سبک موسیقی نمی دانید.
اگر همیشه طرفدار اپرا بوده اید، بگویید. اگر موقع تماشای یک فیلم در کنار او گریه تان گرفت، هیچ اشکالی ندارد گریه کنید. اگر خواستید بخندید، بخندید. وقتی شما خودتان باشید او هم تشویق می شود که در حضور شما خودش باشد و تظاهر نکند. او آدم خاصی است و شما هم همینطور اما به طرق مختلف. هیچوقت برای گفتن یک دروغ خودتان را تحت فشار قرار ندهید.
4? این احساس را به او بدهید که می تواند آزادیش را حفظ کند—حداقل تا میزانی منطقی.
بااینکه شما به عنوان یک زن به رابطه جدید طوری فکر می کنید که قرار است زندگیتان را تغییر دهد، مرد شما فقط به حفظ وضعیت قبل خود فکر می کند. شما به خریدن یک خانه جدید، بچه دار شدن، عوض کردن کارتان، رفتن به مسافرت و امثال اینها فکر می کنید درحالیکه او مصر است که برنامه های قبلی خود را حفظ کند و تا حدامکان در آن تغییری ایجاد نکند. برای او ثبات به معنای امنیت است. اگر سعی کنید زندگی او را به سرعت تغییر دهید، احساس خواهد کرد که مردانگی اش هم خواهد رفت و احساس تهدید خواهد کرد. باید به او نشان دهید که نمی خواهید همه چیز را از او بگیرید.
بعنوان مثال، حتماً بگذارید وقتی را با دوستان خودش بگذراند. وقتی مردها بدون حضور خانم ها کنار هم باشند خیلی پیش می آید که یکی بپرسد “چطور تونستی امشب جیم بزنی؟” و همه مردها برای آن مردی که هیچوقت نمی تواند از دست زنش به دورهمی های مردانه بیاید احساس تاسف می کنند. این را یادتان باشد مردها فقط با بودن با زنی که دوستش دارند نیست که احساس مردانگی می کنند، بلکه با بودن کنار دوستان و رفقای هم جنس خودشان هم همین احساس را دارند. شما باید او را مطمئن کنید که او هنوز هم می تواند وقتی را با دوستانش بگذراند.
5? اجازه ندهید زیاد برایتان خرج کند یا به زحمت بیفتد (حتی اگر خودش بخواهد).
اگر اجازه بدهید اینکار را بکند، یک روز صبح از خواب بیدار می شود و از خودش می پرسد، “من دارم با خودم چه کار می کنم؟” شاید در ابتدای رابطه بخواهد با کمک کردن به درست کردن اوضاع در خانه تان، تعمیر کردن چیزهای خراب، مردانگی اش را به شما نشان دهد و شما هم احساس خواهید کرد که کسی هست که مراقبتان است اما اجازه ندهید خیلی پیش برود. اگر می توانید برای انجام کاری از کسی دیگر یا متخصصش کمک بگیرید، اجازه ندهید که او این زحمت را تقبل کند. نباید حس کند که بودن با شما خیلی برایش هزینه دارد. از او نخواهید به رستوران های شیک و گران ببردتان چون با اینکار برای او آسانتر خواهد بود که ترکتان کند و زن جدیدی برای خود پیدا کند. حتی سعی کنید خیلی وقت ها شما حساب کنید یا بخواهید که برای شام میهمان شما باشد و یا به جای رستوران گران به سینما بروید و شام هم پیتزا بخورید.
یکی از دوستانم چند وقت پیش می گفت با زنی که بود به مشکل خورده چون با اینکه هزاران بار او را به رستوران های خیلی گران برده و لباسهای گران قیمت برایش خریده بود حتی آن زن یکبار هم او را به شام دعوت نکرده بود. او این را به منزله این گذاشته بود که آن خانم قدر کارهایی که برایش کرده است را نفهمیده است. من از او خواستم این موضوع را با او مطرح کند و همین رابطه شان را نجات داد.
6? برای علاقه مند کردن او هیچوقت حسادتش را تحریک نکنید.
درست است که از قدیم می گویند برای جلب نظر یک مرد باید حسادتش را تحریک کنید اما برعکس آن صحت دارد. مردها به خاطر غیرت و مردانگی خود درمورد مسائل وفاداری بسیار حساس هستند. اکثر مردان، مهم نیست که چه بگویند، اما درمورد مطلوبیت جنسی و ظاهر خود تردید دارند.
مرد شما اگر بفهمد شما کاملاً به او وفادار هستید بیشتر به شما متعهد خواهد شد. پس در حضور او به هیچ وجه با مردی بصورت زننده حرف نزنید، درمورد عشق های قبلی خود حتی اگر خودش بخواهد با او حرف نزنید. شاید در آن لحظه کمی شور و حس او را تحریک کند اما بعدها به شما شک خواهد کرد. اگر قبلاً مردی را دوست داشته اید و ترکش کرده اید به او نگویید چون ممکن است فکر کند او را هم ترک خواهید کرد. اگر یکی از دوست پسرهای قدیمیتان زنگ زد دلیلی ندارد او را در جریان بگذارید. هرکاری می کنید سعی نکنید با گفتن این حرفها حسادت او را تحریک کنید.
7? اگر لازم دانستید به وفاداری جنسی اصرار داشته باشید.
بعضی خانم ها می ترسند که اگر درمورد وفاداری جنسی صحبت کنند مردشان عصبانی شود. در این باره هم درست برعکس آن صحت دارد. مردها دوست دارند که شما فقط او را بخواهید. اگر چنین چیزی را از او طلب کنید احساس امنیت و آرامش خواهد کرد و این احساس را به او خواهد داد که می خواهید به او وفادار باشید. حتی اگر مردتان اعتراض کرد و گفت که این درخواست احمقانه است یک نفس راحت خواهد کشید و مطمئن باشید که یک قدم برای متعهد کردن او جلوتر آمده اید.
8? به مردتان کمک کنید این واقعیت که به شما نیاز دارد و دوستتان دارد را تصدیق کند.
مردان به خاطر حس مردانگیشان میترسد که جلوی کسی اقرار کنند که چقدر به شما نیاز دارند. اما این ایراد آنها نیست. او هیچوقت ابراز آزادانه احساساتش را تمرین نکرده است. شما باید اجازه دهید اینکار را بکند. و رمز کار این است که از او چیزی بخواهید. بعد از یک مدت اصرار کنید که به شما بگوید که دوستتان دارد. حتی اگر با هم ازدواج کنید هم ممکن است از بیان این جمله سر باز زند. شما باید به او نشان دهید که نیاز دارید این جمله را به زبان بیاورد. یادتان باشد فقط بعد از اینکه این جمله را آزادانه به زبان آورد که واقعاً دوستتان خواهد داشت. فقط آنموقع است که این یک واقعیت زندگی اش خواهد شد. ما هیچوقت چیزهایی که از بیان آن خودداری کنیم را قبول نخواهیم کرد. اگر مردتان مکرراً از به زبان آوردن آن خودداری کرد پس هنوز برای متعهد شدن به شما آمادگی لازم را ندارد. اما وقتی آن را به زبان آورد، پس عشقش را پذیرفته است و آنرا بخشی از واقعیت زندگی خود می داند. بعد از مدتی زندگی بدون شما برای او بی معنی خواهد شد.
9? بعد از چند ماه از او بخواهید که شما را به خانواده و دوستانش معرفی کند.
اینکار یکی از اصلی ترین پایه های متعهد شدن است. مردی که شما را وارد خانواده اش نکند مطمئن باشید که قصد ازدواج با شما را ندارد. او باید شما را کنار خانواده اش ببیند تا بتواند به شما به چشم همسر نگاه کند.
10? در طولانی مدت از ارائه آنچه بیش از حد توان شماست خودداری کنید.
اگر از شرایطی خاص خوشتان می آید حتماً آنرا مطرح کنید و سهمتان را از رابطه ببرید. از اینکه او دوستانش را دقیقه آخر و بدون دعوت و آمادگی شما وارد خانه می کند عادت به قبول آن و تسلیم شدن نکنید. اگر آنچه که می خواهید را از رابطه نمی گیرید و به همین دلیل افسرده و عصبانی هستید، اصلاً عادلانه نیست و باید آنرا با مردتان درمیان بگذارید.
اگر فکر می کنید که مرد مورد علاقه تان را پیدا کرده اید، این چند نکته می تواند برای متعهد کردن هرچه بیشترا به شما کمک کند. یادتان باشد هیچ رابطه خوبی آسان به دست نمی آید اما دلیلی هم ندارد که رابطه شما بهترین نشود.
مردها مخالف ازدواج نیستند ،آنها فقط عجله ای ندارند که در آلتار(محراب) کلیسا قرار بگیرند ،
این مطالعات چند دلیلی را که چرا مردان زمان بیشتری برای ازدواج صرف می کنند ، آشکار کرد . که شامل زندگی مجردیِ لذتبخش و داشتن دفعات زیادی سکس بدون ازدواج و روبرو شدن با فشارهای اجتماعی کمتری برای ازدواج می شود .
“خبر خوب این هست که مردانی که دیرتر ازدواج می کنند احتمالاً از نظر مالی محکم تر و بهتر و از نظر احساسی معقول تر هستند .خبر بد این که آنها احتمالاً غیر قابل انعطاف تر می شوند و کمتر قادر خواهند بود که مصالحه و سازش مورد نیاز زندگی خانوادگی را ایجاد کنند ”.
بنابر اطلاعات جمع آوری شده این جا چند دلیل وجود دارد ، که
چرا مردان در متعهد شدن و تعهد کردن کند هستند .
ترس از تعهد
برخی از آقایان دچار نوعی درگیری ذهنی با عنوان “ترس از تعهد و سر سپردگی” هستند. این بدان معناست که تمایلی ندارند که مابقی عمر خود را تنها با یک خانم سپری کنند. آنها تصور می کنند که خیلی راحت می توانند زنهای مختلفی را برای زمانهای کوتاهی راضی کنند، اما راضی نگه داشتن یک خانم برای 40 سال و یا بیشتر کار دشواری است. البته نباید فراموش کرد که در این قسمت گروه دیگری از آقایان هم وجود دارند که اصلاً چیزی در مورد روابط بلند مدت نمی دانند و چون از ابتدا کلیه روابط عاطفی آنها دوام زیادی نداشته به این نوع عشق ورزی عادت کرده اند و به همین دلیل کوچکترین تمایلی به ازدواج از خود نشان نمی دهند.
ترس از متعهد شدن، حسی است که بین علاقه به صمیمی شدن با دیگران و ترس از صمیمیت قرار دارد. چنین افرادی کسانی هستند که هم از دل کندن می ترسند، هم از غرق شدن در احساسات. این افراد در صمیمی شدن با دیگران بسیار موفق عمل می کنند؛ آنها با محبت، بی آلایش، منطقی و احساساتی اند و می توانند به چشمان طرف مقابل که شما باشید، خیره شوند و بگویند که شما همان فرد رویاهایشان هستید و بی نهایت دوست تان دارند! اما همین افراد، درست هنگامی که همه چیز برای شروع یک زندگی مشترک فراهم می شود، به دنبال راهی می گردند تا از شما فاصله بگیرند. موضوع تاسف برانگیز این سریال طولانی و تکراری آنجاست که حضور چنین کسی در زندگی شما، عمر و جوانی تان را به هدر می دهد؛ بی آنکه شما را به نتیجه یا هدفی برساند.
دلبستگی و وابستگی به این افراد، شانس ازدواج با افراد مناسب و متعهد را از شما می گیرد. شما روی همه گزینه های خوب خط می کشید، به امید آنکه روزی معجزه ای که منتظرش هستید اتفاق بیفتد؛ بی آنکه هرگز تغییری در شرایط شما روی دهد. این وابستگی می تواند به همین منوال شما را به آخر خط جوانی برساند؛ بنابراین لازم است هر دختر دانا و آینده نگری این گونه مردان را به دقت بشناسد و به شدت از ایجاد هر گونه رابطه دوسانه و صمیمانه ای با آنها دوری کند؛ حتی اگر در ابتدا قول و وعده ازدواج از آنها بشنود.
برداشت غلط از ازدواج
برخی از آقایان تصور می کنند که ازدواج یعنی “پایان زندگی”. آنها فکر می کنند که اگر ازدواج کنند دیگر قادر نیستند از زندگی لذت ببرند. دائماً افکار منفی در مورد زندگی مشترک در ذهن آنها رخنه می کند و بیشتر از این مسئله می ترسند که با انتخاب یک شریک برای همیشه زندگی جنسی آنها به بن بست می رسد. به هر حال هیچ یک از این تصورات صحت ندارند. متاسفانه برخی از آقایان به بی بند و باری عادت کرده اند و ازدواج برای آنها به منزله زنجیری است که به دور گردنشان می افتد و زمام امور را از دستشان می گیرد و به همین دلیل از ازدواج فراری هستند. شاید به خاطر تصورات غلطی است که این افراد از ازدواج دارند. لازم به ذکر است که آمار و ارقام موسسه ملی روانشناختی گویای این مطلب است که افراد متاهلی که از زندگی مشترک خود راضی هستند خیلی بیشتر از افراد مجرد از زندگی خود لذت می برند و به طور کلی انسانهای خوشحالتر، با نشاط تر و سرزنده تری هستند.
مسائل مالی
برخی از آقایان به این دلیل از ازدواج کردن سرباز می زنند که تمایلی به تقسیم اموال خود با کس دیگری ندارند. آنها می دانند که به محض اینکه زیر یک سقف بروند مجبور می شوند درآمد و کلیه دارایی هایشان را با همسر خود تقسیم کنند و این کاری است که هیچ تمایلی نسبت به انجام دادن آن ندارند. برخی از مردها آنقدر خودخواه هستند که به هیچ وجه دوست ندارند با افرادی ارتباط برقرار کنند که چیزی از آنها طلب کنند.
دلبستگی های فردی
برخی از مردهای جوان تعلق خاطر بسیار زیادی به مادر و پدر خود دارند که اصطلاحاً به این جور افراد “پسرهای مامانی” گفته می شود. بعضی از آقایان تصور می کنند که اگر ازدواج کنند با این کار خود به مادرشان بی توجهی کرده اند. همچنین این امکان هم وجود دارد که همسر جدید مانند مادر تحویلشان نگیرد و مجبور می شوند از لاک کودکی خود بیرون بیایند و بزرگ شوند؛ و چون از بزرگ شدن می ترسند نمی توانند زیر بار مسئولیت بروند به همین دلیل از ازدواج دوری می کنند.
تجربیات تلخ گذشته
همانطور که می دانید هر تجربه ای که در زندگی بدست می آوریم تاثیر زیادی بر روی تصمیمات آتی ما می گذارد. اگر مردی در رابطه قبلی خود شکست خورده باشد، در انتخاب شریک زندگی بیش از اندازه وسواسی می شود. زمانیکه قلب اینگونه افراد برای اولین بار زخم خورد مرهم گذاشتن بر روی آن کار ساده ای نیست و جبران آسیب های روانی گذشته دشوار می نماید. این قبیل افراد بیش از اندازه محتاط می شوند و تنها یک خاطره بد، کلیه ابعاد زندگی آنها را تحت الشعاع قرار داده، نسبت به همه بدبین می شوند و به طور کلی تغییر کرده و تا ابد خیال ازدواج ا از ذهن خود پاک می کنند.
با شروع زندگی مشترک وظایف زوجین سنگین تر می شود و باید بیش از گذشته تلاش کنند. از همان ابتدا باید به فکر مسائل زیادی نظیر ورود بچه به زندگی هم بود. وظیفه حمایت و پشتیبانی از کودک در وهله اول بر عهده پدر می باشد. برخی از آقایان تمایلی ندارند که زیر بار مسئولیت های بیشتر بروند و تصور می کنند که تنها با فرار از ازدواج می توانند از بار سنگین مسئولیت های روزمره شانه خالی کنند، غافل از اینکه زندگی سرشار از مقوله های چالش برانگیزی که همه روزه بر آنها تحمیل می شود و اگر همراه با شریک زندگی خود با آن مشکلات روبرو شوند خیلی راحتتر از پس آنها بر می آیند.
این روزها آقایان خیلی راحت تر از گذشته می توانند نیاز های جنسی خود را برآورده سازند به همین دلیل نیازی نمی بینند که تنها یک شریک مادام العمر برای خود انتخاب کنند. شاید این افراد متوجه نیستند که از نظر روانشناسی مردی که تنها با یک زن برای مدت زمان طولانی ارتباط جنسی برقرار می کند به لذات فیزیکی و روانی بیشتری دست پیدا می کند.
مردها تصور می کنند که با ازدواج نکردن می توانند از طلاق و ریسک های مالی که به همراه دارد جلوگیری بعمل می آورند. آنها به دایی، عمو و نزدیکان خود نگاه می کنند و چون می بینند که آنها از زندگی خود راضی نیستند به فکر فرو می روند که ممکن است اتفاقی مشابه برای آنها هم پیش بیاید، به همین دلیل از خود تمایلی برای ازدواج نشان نمی دهند.
آقایان تصور می کنند که با ازدواج باید تغییرات شگرفی را در زندگی خود متحمل شوند و بر سر مسائل زیادی با طرف مقابل مصالحه و سازش داشته باشند. از آنجایی که به روال عادی زندگی روزمره خود عادت کرده اند، تمایلی به ایجاد تغییر و تحول در زندگی ندارن
- آنها می توانند بدون این که ازدواج کنند به آسانی سکس داشته باشند .
- آنها می توانند از مزایای داشتن همسر بوسیله زندگی مشترک( بدون ازدواج ) لذت ببرند .
- آنها می خواهند از طلاق و زیان های مالی جلوگیری کنند .
- آنها می خواهند که صبر کنند تا وقتی که برای داشتن بچه پیر باشند .
- آنها می ترسند که ازدواج آنها به تغییرات و توافق های خیلی زیادی نیاز پیدا کند.
- آنها در انتظار یک یار کامل و تمام عیار هستند ، اما آن یار هنوز پیدا نشده است .
- آنها با فشارهای اجتماعی کمتری برای ازدواج روبرو هستند.
- آنها می خواهند مالک یک خانه باشند قبل از این که زن بگیرند .
- آنها از ازدواج با زنانی که از قبل بچه دارند ناراضی و بی میل هستند .
- آنها می خواهند از زندگی مجردیشان تازمانیکه می توانند لذت ببرند.
چگونه مردان «گریزپا» را بشناسیم؟
چنین افرادی همیشه حامل یک پیام مشخص هستند که مثل یک برچسب به پیشانی شان چسبیده است؛ «نزدیکتر بیا، دورتر شو.»
این پیام دو پهلو که قادر است هر خانمی را تا مرز دیوانگی پیش ببرد، به سادگی نشان دهنده این واقعیت است که این فرد از متعهد شدن می ترسد. روابط قبلی فرد نیز می تواند حقایق بسیاری را آشکار کند. افرادی که روابط کوتاه مدت بسیاری را با افراد متعددی پشت سر گذاشته اند، همان افرادی هستند که به دلیل خصوصیت دیوانه کننده «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» در نهایت از رابطه قبلی طرد شده و یا مجبور به ترک طرف مقابل شده اند. نکته جالب توجه این است که هر چند ایجاد روابط جدید، همیشه تغییراتی را در شخصیت افراد به وجود می آورد، اما افرادی که از متعهد شدن می ترسند، در روابط جدید به دنبال هیچ تغییری نیستند و حتی نمی خواهند کوچکترین انعطاف و تغییری در رابطه جدید ایجاد کنند. به همین دلیل طرد شدن، تنها ماندن، از دست دادن فردی که دوستش داشته اند و حتی رنج ناشی از جدایی نیز تاثیری روی آنها نمی گذارد و آنها همچنان به الگوی رفتاری خود، یعنی «نزدیکتر بیا، دورتر شو» پایبندند.
پس از شناخت چنین مردانی چه باید کرد؟
پس از انکه نشانه های این مشکل را شناختید و متوجه شدید که طرف مقابل شما، از نوع مردان گریزپاست، بهتر است به سرعت وارد عمل شوید. البته قطعاً انجام این کار سخت است، اما گر مطمئن باشید که بودن با او به ضرر شماست، آن وقت کنار کشیدن آسان تر و آسیب های وارده کمتر خواهد بود. به هر حال واقعیت این است که رابطه داشتن با چنین افرادی مثل فرو رفتن یک تکه شیشه در دست تان است؛ اگر آن را از دست تان بیرون نیاورید، احساس درد می کنید؛ اگر هم سعی کنید آن را بیرون بکشید، باز با درد زیادی همراه خواهد بود! اما به هر حال، درد بیرون نیاوردن آن به مراتب بدتر از بیرون آوردن آن است، چون در صورتی که این خورده شیشه در دست شما باقی بماند، ممکن است باعث عفونت و تورم شود و حتی شاید کار آنقدر بالا بگیرد که مجبور شوید دست تان را قطع کنید و یک عمر دردسرهای نقص عضو را فقط به خاطر یک خرده شیشه کوچک تحمل کنید. در صورتی که با بیرون آوردن آن، هر چند در ابتدا ممکن است درد و غذاب زیادی را تحمل کنید، اما این ماجرا در مدت زمان کوتاهی تمام می شود و درد شما بهبود و التیام می یابد.
ادامه دادن رابطه با کسی که حاضر نیست نسبت به علاقه ای که به شما دارد، متعهد باشد، درست مثل سر کردن با همان خرده شیشه است و احساس حقارت، عصبانیت و ناتوانی شما در مقابل چنین افرادی، همان تورم و عفونت روحی است که قطعاً در طولانی مدت کار دست تان می دهد.
چه وقت، وقت حرکت است؟
وقتی رنج و سختی یک رابطه بیشتر از لذت آن می شود، تشخیص زمان حرکت چندان سخت نیست؛ وقت وقت حرکت است. در چنین شرایطی ادامه رابطه قطعاً دردناک تر از پایان دادن به آن است. به یاد داشته باشید که آنچه دردناک تر از خاطره یک تجربه تلخ است، درس نگرفتن از تجربیات گذشته است.
مراقب باشید گول حرف هایشان را نخورید!
زمانی که شما بالاخره در یک اقدام عاقلانه و البته متهورانه، تصمیم می گیرید که به رابطه بی نتیجه تان با یک مرد گریزپا پایان دهید، به احتمال زیاد با جملاتی مثل «من هنوز به اندازه کافی مطمئن نیستم»، «من هنوز نیاز به فکر کردن دارم»، «به من مهلت بیشتری برای تصمیم گیری بده»، «من هنوز مطمئن نیستم تو زن ایده آل منی» و جملاتی از این دست مواجه می شوید. به طور کامل یقین داشته باشید که این جملات چیزی بیش از یک مشت بهانه بی پایه و اساس نیستند. چون این افراد (افرادی که از متعهد شدن می ترسند) مدام در حال ارزیابی رفتار خود هستند و دائماً مراقب اند که بیش از حد به شما نزدیک نشوند یا از شما فاصله نگیرند و بحث، فلسفه چینی و دلیل و برهان های شما هم هیچ تاثیری بر روی آنها نخواهد داشت؛ همان طور که تهدید شما به رفتن و ترک آنها نیز باعث ایجاد کوچکترین تغییری در آنها نمی شود. گاهی برخی از خانم ها فکر می کنند که این اشخاص با تنها شدن دچار شوک شده و دست از رفتار دوپهلوی شان بر می دارند اما شوکی در کار نیست؛ این گونه افراد صحنه هایی از این دست را بسیار تجربه کرده اند و به زبان آوردن جملاتی که پیش از این گفتیم، آخرین تیری است که در تاریکی رها می کنند. به زعم آنها، یا شما آنقدر آدم ساده لوح و زودباوری هستید که با شنیدن این جملات خام می شوید و در این رابطه بی حاصل باقی می مانید و یا آنکه آنقدر در گرفتن تعهد رسمی و شرعی از آنها محکم و استوارید که چاره ای جز رها کردن شما ندارند.
بنابراین تلاش برای متقاعد کردن چنین افرادی برای تغییر نگرش، مثل چنگ زدن به مشتی خاک است؛ به همین دلیل تنها برخورد درستی که می شود با این افراد داشت آن است که به سادگی از کنارشان بگذرید.
هرگز به مردان برای متعهد شدن فشار نیاورید. قوانین دیگر را هم به کار ببرید: احساسات خود را صادقانه ابراز کنید. از او هر سوالی که میخوا