نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد
به خواب رفتم و نیلوفری بر آب شکفت
خیال روی تو نقشی به چشم تر می زد
شراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست
هزار وسوسه ام چنگ در جگر می زد
زهی امید که کامی از آن دهان می جست
زهی خیال که دستی در آن کمر می زد
دریچه ای به تماشای باغ وا می شد
دلم چو مرغ گرفتار بال و پر می زد
که پشت پرده ی اشکم سپیده سر می زد
با دلم با دل تو
پای بر سینه ی این راه زدیم
پای کوبان، دست در دست گذر می کردیم
گویی اما ته این راه دراز
دزد شبگیر جنون منتظر است
من و عشق و تو و این راه دراز
همه روز و همه شب
در پی یافتن سایه درختی، آبی
در سکوت غم تنهایی خویش
بین هر ثانیه را
لا به لای سخن و قافیه را می گشتیم
در غم عشق تو مردم اما
این صدای ضربان و تپش قلب ره عشق هنوز
از قدمهای بلند من و توست
دل من با دل تو...
دوش بر دوش هم از حادثه ها می گذریم
بین کسی که عاشق شده است و کسی که تنها شخصی را دوست دارد تفاوتهایی وجود دارد نکات زیر کمک می کند تا این تفاوتهارادرک کنیم : 1- هنگام دیدن کسی که عاشق او هستید تپش قلب شما زیاد شده و هیجان زده خواهید شد اما هنگامیکه کسی که را دوست دارید می بینید احساس سرور و خوشحالی می کنید . 2- هنگامیکه عاشق هستید زمستان در نظر شما بهار است ولیکن هنگامی که کسی را دوست دارید زمستان فصلی زیباست . 3- وقتی به کسی که عاشقش هستید نگاه می کنید خجالت می کشید و لیکن هنگامی که به کسی که دوستش دارید نگاه می کنید لبخند خواهید زد . 4- هنگامیکه در کنار معشوقه خود هستید نمی توانید آنچه را که در ذهن خود دارید بیان کنید ولی در مورد کسی که دوستش دارید شما توانایی آنرا خواهید داشت . 5- در مواجه شدن با کسی که عاشقش هستید خجالتمی کشد و حتی دست و پای خود را گم می کنید اما در مورد کسی که دوستش دارید راحت تر بوده و توانایی ابراز وجود خواهید داشت . 6- شما نمی توانید به چشمان کسی که عاشقش هستید مستقیم و طولانی نگاه کنید اما می توانید در حالی که خنده ای بر لب دارید مدتها به چشمان کسی که دوستش دارید نگاه کنید .7- وقتی معشوقه شما گریه می کند شما نیز گریه خواهید کرد اما در مورد کسی که دوستش دارید سعی بر آرام کردن او خواهید داشت . 8- احساس عاشق بودن و درک آن از طریق دیدن است اما دوست داشتن از طریق شنوایی و صحبت کردن است . 9- شما می توانید یک رابطه دوستی را پایان دهید اما هرگز نمی توانید چشمان خود را بر احساس عاشق بودن ببندید چرا که حتی اگر این کار را بکنید عشق همچون قطره ای در قلب شما و برای همیشه خواهد ماند . راستی شما دوست عزیز نظرتون چیه ؟ باید دوست داشت یا عاشق بود ؟ |
عشق عشق یعنی خلوت و راز و نیاز |
بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آم که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشة ماه فروریخته در آب
شاخهها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید، تو به من گفتی:
- ” از این عشق حذر کن!
لحظهای چند بر این آب نظر کن،
آب، آیینة عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
با تو گفتم:” حذر از عشق!؟ - ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم ...“
... برای مشاهده ی متن کامل به ادامه ی مطلب مراجعه کنید ...
باز گفتم که : ” تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم! “
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، نالة تلخی زد و بگریخت ...
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید که : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم.
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهای دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم ...
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
عشق یعنی جام لبریز از شراب عشق یعنی تشنگی یعنی سراب
عشق یعنی خواستن و له له زدن عشق یعنی سوختن و پر پر شدن
عشق یعنی سال های عمر سخت عشق یعنی زهر شیرین،بخت تلخ
عشق یعنی با" خدا یا "ساختن عشق یعنی چون همیشه باختن
عشق یعنی حسرت شب های گرم عشق یعنی یاد یک رویای نرم
عشق یعنی یک بیابان خاطره عشق یعنی دیوار بدون پنجره
عشق یعنی گفتنی با گوش کر عشق یعنی دیدنی با چشم کور
عشق یعنی تا ابد بی سر نوشت عشق یعنی اخر خط بهشت
عشق یعنی گم شدن در لحظه ها عشق یعنی ابیه بی انتها
عشق یعنی یک سوال بی جواب عشق یعنی راه رفتن توی خواب
تاریخ روز برای بسیاری از فرهنگها از اهمیت ویژه ای برخوردار است برای مثال چینی ها برای تعیین روز ازدواج از کتابچه تاریخ خاصی استفاده می کنند و در بیمارستانی در دوبی به 10 مادر باردار اجازه داده می شود تاریخ تولد نوزاد خود را انتخاب کنند.
نزدیک شدن به ساعت 10:10 روز دهم دهمین ماه از سال 2010 باعث آغاز موجی از شایعات در دنیای مجازی اینترنت شده است که خبر از حمله ویروسی فراگیری می دهند که تمامی رایانه های جهان را از کار خواهد انداخت.
به گزارش مهر، روز یکشنبه دهم اکتبر 2010 به نظر روز بزرگی می آید زیرا در این روز تقارن تاریخی که از سال 2001 آغاز شده و تا 2012 ادامه خواهد داشت، رخ می دهد و بخش تاریخ رایانه ها 10.10.10 را نمایش خواهند داد.
این تاریخ برای برخی از کاربران خرافاتی اینترنت زنگ هشداری است زیرا ظاهرا قرار است ساعت 10 و 10 دقیقه و 10 ثانیه روز دهم اکتبر 2010، ساعتهای رایانه های جهان به هم ریخته و یا ویروسی تمامی رایانه های جهان را مورد تاخت و تاز قرار دهد!
این شایعه به حدی جدی شده است که حتی صفحه ای در فیس بوک برای آن راه اندازی شده با این نام: "آیا در 10 صبح 10.10.10 هیچ رایانه ای کار خواهد کرد؟" همچنین بسیاری از وب سایتها درباره امکان هجوم ویروسی توسط هکرها خبر می دهند.
"گراهام کلولی" متخصص ایمنی رایانه می گوید تاریخ طولانی از هجومهای ویروسی مرتبط با تاریخهایی خاص وجود دارد و از این رو زمزمه هایی که درباره خطرات احتمالی 10 اکتبر شنیده می شود، چندان عجیب و شگفت انگیز نیست. اما در صورتی که بدانید روزانه 60 هزار گونه جدید از ویروسهای رایانه ای کشف می شوند متوجه خواهید شد که هر روز باید نگران حملات ویروسی باشید، نه تنها در تاریخ 10 اکتبر.
در اوایل دهه 90، معمولا از کاربران رایانه ها درخواست می شد در روزهای جمعه ای که سیزدهمین روز از ماه هستند، در استفاده از رایانه ها دقت بیشتری به خرج دهند زیرا احتمال حمله ویروس در این تاریخ زیاد است حتی به کاربران پیشنهاد می دادند تاریخ رایانه های خود را به شکلی تغییر دهند که رایانه حتی به جمعه سیزدهم ماه فکر هم نکند و با پریدن از روز سیزدهم ماه، تاریخ رایانه خود را از شنبه، چهاردهم ماه آغاز کنند. با این همه تغییر ساعت و تاریخ رایانه تنها حفره ای را برای نفوذ ویروس "دوربان" به وجود می آورد.
بزرگترین شایعه حمله ویروسی در تاریخی خاص به سالی بازمی گردد که قرار بود با پایان آن قرنی جدید آغاز شود، زمانی که اکثر متخصصان رایانه ای اخطار دادند ساعتهای دیجیتال تمامی رایانه ها در روز آغاز قرن جدید از کار خواهند افتاد که در آن روز بزرگ نیز تمامی رایانه ها و ساعتهای دیجیتال جهان به خوبی به کار خود ادامه دادند.
تاریخ روز برای بسیاری از فرهنگها از اهمیت ویژه ای برخوردار است برای مثال چینی ها برای تعیین روز ازدواج از کتابچه تاریخ خاصی استفاده می کنند و در بیمارستانی در دوبی به 10 مادر باردار اجازه داده می شود تاریخ تولد نوزاد خود را انتخاب کنند.
بر اساس گزارش ای بی سی نیوز، با این همه متخصصان شایعه دهم اکتبر امسال را بی معنی دانسته و می گویند دهم اکتبر نیز یکی از روزهای معمول زندگی است. به گفته کلولی برخی از کاربران و متخصصان رایانه ای اهمیت بیشتری به این تاریخ می دهند و این به آن خاطر است که 101010 کد دودوئی عدد 42 است، کدی که در یک داستان علمی تخیلی نشانه ای بر مفهوم "حیات، جهان هستی و همه چیز" است.
تقصیر ساعت کاری ام است که صبح خروسخوان می روم و غروب می آیم و شانس دیده شدن را از دست می دهم
تقصیر خواهرم است که از شوهرش طلاق گرفت و باعث شد نظر همه نسبت به ما عوض شود
تقصیر بابا است که آن قدر پول ندارد که چشم ملت در بیاید
تقصیر مامان است… مگر نمی گویند مادر را ببین دختر را بگیر؟
تقصیر پسرعموست که نفهمید عقد دختر عمو و پسرعمو را در آسمان ها بسته اند
تقصیر استادمان است که جلوی همه به من ابراز علاقه کرد و باعث شد دیگر کسی جرات نکند از من خواستگاری کند
تقصیر مادر شوهر عمه است، می دانم که بختم را او بسته
تقصیر پسر همسایه دست راستی است که به خودش اجازه داد از من خواستگاری کند
تقصیر پسر همسایه دست چپی است که به خودش اجازه نداد ازمن خواستگاری کند
تقصیر تلویزیون است که توی همه سریال هایش همه جوان ها ازدواج می کنند و اصلا به مشکلات ما جوان های ازدواج نکرده نمی پردازد
تقصیر مطبوعات است که توی مطالبشان همه جوان ها از هم طلاق می گیرند و مردم را نسبت به ازدواج بدبین می کنند
تقصیر دولت است که فکری برای حل بحران ازدواج جوان ها نمی کند
تقصیر مجلس است که به جای سربازی اجباری، پسرها را مجبور به ازدواج اجباری نمی کند
تقصیر مردم است که انقلاب کردند و باعث شدند مدارس مختلط جمع بشود
تقصیر رییس جمهور است که نمی آید مرا بگیرد برای پسرش!!؟
تقصیر عراق است که کلی از پسرهای آماده ازدواج ما را به کشتن داد
تقصیر انگلیس است، این که اصلا گفتن ندارد. همه می دانند که همیشه و همه جا کار، کار انگلیس است
تقصیر سازمان ملل است که روی سردرش نوشته شده"بنی آدم اعضای یکدیگرند" اما مشخص نکرده که مثلا من جیگر کی هستم؟
تقصیر کره زمین است که جوری نچرخید که من و نیمه گمشده ام به هم برسیم
تقصیر قمر است که روز به دنیا آمدن من در عقرب بوده
همیشه شاد باشید