سفارش تبلیغ
صبا ویژن

و و غزل

من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد

ویرانه نشینم من و بیت غزلم را
هرگز نفروشم به دو صد خانه ی آباد

من حسرت پرواز ندارم به دل آری
در من قفسی هست که می خواهدم آزاد

ای بال تخیل ببر آنجا غزلم را
کش مردم آزاده بگویند مریزاد

من شاعرم و روز و شبم فرق ندارد
آرام چه می جویی از این زاده ی اضداد ؟

می خواهم از این پس همه از عشق بگویم
یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد

مگذار که دندان زده ی غم شود ای دوست
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد







تاریخ : پنج شنبه 90/10/1 | 10:13 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.