سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی است

 

ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی است

 



مرا در اوج می خواهی تماشا کن،تماشا کن

 

دروغین بودم از دیروز،مرا امروز تو حاشا کن

 

 

در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما

 

همه از من گریزانند، توهم بگذر از این تنها

 

 

 

فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم

 

دلم چون دفتر خالی،قلم خشکیده در دستم

 

 

گره افتاده در کارم،به خود کرده گرفتارم

 

به جز در خود فرو رفتن،چه راهی پیش رو دارم؟

 



رفیقان یک به یک رفتند،مرا در خود رها کردند

 

همه خود درد من بودند،گمان کردم که همدردند

 

 

شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند

 

به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند

 

 






تاریخ : پنج شنبه 89/8/20 | 8:2 عصر | نویسنده : م- غ | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.